امام علی (ع): تو، به ادب خود ارزش می یابی پس، آن را با برذباری زینت بخش.

تعریف لغوی ادب

 

 

 

 

اَدَب، مصدر ثلاثی مجرّد از باب فَعُلَ یفعُلُ و جمع آن، آداب است.  اصل این واژه (أ‌د‌ب) به‌معنای دعا (فرا خواندن) بوده و اَدْب به‌معنای دعوت، و جمع کردن مردم بر سر سفره خود نیز از همین ریشه است. مفهوم متعارف اَدَب نیز با معنای لغوی آن ارتباط دارد. گویا، ادب سفره‌ای از نیکی‌ها است که مردم بر گرد آن جمع می‌شوند و همگان آن را نیکو می‌شمارند. این واژه در فارسی، با کلمات متعدّد دیگری مانند فرهنگ ، هنر ، خم و چم، حُسن معاشرت ، حُسن محضر، طور پسندیده، حرمت، پاس و‌... ‌، پیوند معنایی دارد.
تعاریف متعدّدی ازاینواژه درفرهنگ‌نامه‌های فارسی ارائه شده که در عمده آن‌ها، به عناصری مانند:نیکی احوال و رفتار  پسندیده و شایسته‌بودن  و حُسن معاشرت و رعایت حرمت اشخاص توجّه شده است.



:: موضوعات مرتبط: تعریف لغوی ادب، ،
نويسنده : سهیلا کوزه گران


صفحه قبل 1 صفحه بعد